دختران ایرانی نازترین عکسهای ایرانی

عکسهای خفن ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

نازترین عکسهای خارجی

عکس های خارجی

کلیپ عکسهای خفن ایرانی های ایرانی

کلیپهای ایرانی


lovemrjm

مجید

lovemrjm

http://lovemrjm.loxblog.com

love

love

love

به وبلاگ من خوش آمدید

love

دلتنگ ...

 

نمى دانم چه رابطه ایست ؟

بین نبودنت با رنگ ها

دلتنگ تو که میشوم

زندگى ام سیاه مى شود !

 

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:lovemrjm-مطالب عاشقانه,;ساعت13:5;توسط مجید; | |

ناباب

 

درد می کشم ، درد !

 هم تلخ است هم ارزان

هم گیراییش بالاست !

 هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد

ناباب نبود ،

اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که

ماندنی نیست ، همین . . .

 

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:lovemrjm-مطالب عاشقانه,;ساعت13:4;توسط مجید; | |

خاطره …

 

از بعضی ادمها خاطره میماند

از بعضی های دیگر هیچ

خاطره ساختن لیاقت میخواهد.

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:lovemrjm-مطالب عاشقانه,;ساعت13:3;توسط مجید; | |

شرط …




من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…

از تمام زمین یک خیابان را…

و از تمام تو…

یک دست که قفل شود در دست من…

 

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,;ساعت13:2;توسط مجید; | |

پاییز …

 

وقتی دست هایت را می بردی هیچ فکر کردی؟

به بویش گرمایش قدرتش امیدش

و این پاییز تمام کت هایم جیب های بزرگ دارند … دستم تنهایی یخ می کند!

 

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:lovemrjm-مطالب عاشقانه,;ساعت13:2;توسط مجید; | |

من و تو …



چه زیبا حرف میزنی ؟ تو می گویی از زاویه ی من به مسئله نگاه کن

 

 

از زاویه تو … آها دیدم

 

 

از زاویه ی تو چه تنگ است کنارهم نشستن دوضلع من وتو

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:lovemrjm-مطالب عاشقانه,;ساعت13:1;توسط مجید; | |

قفل …





من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…

از تمام زمین یک خیابان را…

و از تمام تو…

یک دست که قفل شود در دست من…

 

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:lovemrjm-مطالب عاشقانه,;ساعت13:1;توسط مجید; | |

بی گناه …




گذاشتــم به دارم بکشنــد!

بــی گنــاه بـــودم اما….

حوصلـــه اثبـــاتش را نـــداشتم…!

 

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:lovemrjm-مطالب عاشقانه,;ساعت13:0;توسط مجید; | |

دلتنگی …




دلتنگــــی پـیــچـیـــــــــده نـیـســتــــــــ . . . !

یــــکـــــــ دل . . . !

یــکـــــــ آســـــمـــــان . . . !

یــکـــ بــــــغـــــض . . . !

و آرزو هـای تـــرکـــــــ خـــــــورده . . . !

بــه هـمــیـــن ســـــــادگـــــــی

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,;ساعت12:58;توسط مجید; | |

ساغر....


 

 

 

به نام کلام دروغین عشق

چند وقتی بود که میخواستم برای تو درد این قلبی را که شکستی و رفتی بنویسم

اما تا میخواستم بنویسم قطره های اشکم بر روی کاغذ میریخت

و نمی توانستم آنچه را که میخواهم بر روی صفحه کاغذ

خیس بنویسم.حالا دیگر یک قطره اشک نیز در چشمانم نمانده و

همان قلب شکسته ام تنها یادگار از عشقت به جا مانده

قلبی که یک عالمه درد دارد ، دردی که مدتهاست دامنگیرش شده است.

از آن لحظه ای که رفتی در غم عشقت سوختم و با لحظه های تنهایی ساختم.

نمی توانستم از او که مدتها همدل و همزبانم بود جدا شوم ،

اما تو رفتی و تنها یک قلب شکسته سهم من از این بازی عشق بود

یک بازی تلخ که ای کاش آغاز نمیکردم تا اینگونه در غم پایانش بنشینم

تو که میخواستی روزی رهایم کنی و چشمان بی گناهم را خیس کنی

چرا با من آغاز کردی!

مگر این قلب بی طاقت و معصوم چه گناهی کرده بود

گناهش این بود که عاشق شد و تو را بیشتر از هر کسی ، از ته دل دوست داشت

اینک که برای تو از بی وفایی هایت مینویسم انگار آسمان چشمانم دوباره ابری شده

و در قحطی اشک دوباره میخواهد ببارد.اما من مینویسم

مینویسم که یک قلب را شکستی ، و زندگی ام را تباه کردی.

کاش می دانستی چقدر دوستت داشتم ،

کاش می دانستی شب و روز به یادت بودم و از غم دوری ات با

چشمان خیس به خواب عاشقی می رفتم.

نمی دانی چه آرزوها و رویاهایی را با تو در دل داشتم.می خواستم عاشقترین باشم ،

برای تو بهترین باشم ، یکرنگ بمانم و یکدل نیز از عشقت بمیرم.

آن زمان که با تو بودم کسی نام مرا صدا نمیکردم ،

همه به من میگفتند ((دیوانه)).آری من دیوانه بودم ، یک دیوانه ساده دل.

دیوانه ای که اینک تنهای تنهاست و از غم جدایی ات روانی شده است.

این را بدان نه تو را نفرین کردم ، و نه آرزوی خوشبختی برایت کردم.

این روزها خیلی احساس تنهایی میکنم ،

راستش را بخواهی هنوز دوستت دارم اما

دیگر دلم نمیخواهد حتی یک لحظه نیز با تو باشم.

خیلی دلم میخواهد فراموشت کنم اما نمی دانم چرا نمی توانم

دلم برای لحظه های با تو بودن تنگ شده و یاد آن لحظه ها قلب شکسته ام را میسوزاند.

و این بود سرنوشت من و تو! چه بگویم که هر چه بگویم دلم بیشتر می سوزد .

نیستی که ببینی اینجا زندگی ام بدون تو بی عطر و بوست ، بی رنگ و روست.

هر چه نوشتم درد این قلب دیوانه من بود ، نمیخواستم بنویسم از تو ، اما قلبم نمیگذاشت.

بهانه میگرفت ، گریه می کرد ، میگفت بنویس تا بداند چه دردی دارم.

انگار دوباره کاغذم از قطره های اشکم خیس شده ،

دیگر قلمم برای روی کاغذ خیس نمی نویسد.

خواستم بنویسم که خیلی بی وفایی
.

+نوشته شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:lovemrjm-مطالب عاشقانه,;ساعت12:55;توسط مجید; | |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد